ورني Verni

 ورني نوعي زيرانداز بين فرش و گليم، زيلوئي حاشيه دار و ...  است كه با تار و پود پشمي، تار پنبه يي و پود پشمي ويا تار و پود ابريشمي كه نوع مرغوب و صادراتي آن است بافته ميشود. زادگاه ورني آزربايجان شمالي (قاراباغ، باكي) است. ورني بافي بيش از يكصد سال پيش از اين توسط ايلات منطقه آرازباري (ارسباران) و موغان چٶلو (دشت مغان) به آزربايجان جنوبي انتقال يافته است. در ايران ورني منحصرا در مملكت آزربايجان بافته شده و شاخصترين صنعت دستي ايلات تركي شاهسئوه ن در آرازباري (ارسباران)، قاراجاداغ، خييوو (مشگين شهر)، اهر و ... ميباشد. در برخي مناطق آزربايجان ورني را كه سابقا سيلهSileh  ناميده مي شد سوماك يا سوماخ مي نامند. ورني معمولا داراي طرحي متشكل از چهارگوشه هائي است كه در رديفهاي افقي جاي گرفته اند. خصوصيت اصلي ورني كه نام خود را نيز از آن گرفته اين است كه اغلب در هركدام از اين چهارگوشه ها نقشهائي به شكل S لاتيني بزرگ كه داخل آن با نقشهائي به شكل Z وياS  لاتيني كوچك رنگارنگ پرشده جاي ميگيرند. متخصصين معتقدند كه اين نقشهاي S لاتيني در واقع موتيف اژدها بوده و مربوط به دوره ماقبل تاريخند كه در طول زمان به صورت نقشهاي تجريدي لاتينيS  تقليل پيدا كرده اند. ورنيها بسته به وجود نقوش حيواني ديگر از جمله پرندگان دم دراز در آرواره اژدهاها كه عمدتا داراي دو گوش و يك دم اند به دو نوع تقسيم مي شوند.

 در ميان تركان پيش از اسلام اژدها نشان خاقان (امپراتور) و سمبل فراواني، بركت، نيرو و قدرت، كائنات و طبيعت بود. اژدها در ميان تركان هون كه دستجاتي از آنها در مسير خود به اروپا بارها از قفقاز و آزربايجان عبور كرده و يا در آن ساكن شده اند، توتمي مقدس شمرده مي شد. اين نشان و سمبل در سيستم تقويم تركي دوازده حيواني نيز بكار رفته و سال پنجم اين تقويم باستاني ترك به نام اژدها وئرVer  ويا وئرئنيVereni  (به چيني Luy) ناميده شده است. (اكنون سال پنجم تقويم تركي دوازده گانه حيواني "كلتهKəltə " به معني سوسمار نام دارد). تصوير اژدها در صنايع ظريفه تركي پيش از اسلام و نيز پس از آن بويژه در هنر مينياتور از سوي هنرمندان ترك به طرز گسترده اي بكار برده شده است. در ورنيهاي ايلات ترك آزربايجان نيز تصوير اژدها سمبل شادي، خير و بركت است، چنانچه ايلات ترك تركمهTərəkəmə  (قاراپاپاقQarapapaq –بوزچاليBozçalı ) در آزربايجان كه هنوز بخشي از باورها و سنن دوره شاماني خود را محافظه كرده اند، اعتقاد دارند كه تصوير اژدها در ورني، خير و بركت و سلامتي را به خانه مي آورد.

 نام ورني از كلمه تركي باستاني ورنيVereni  به معني اژدها گرفته شده است. اين نام امروز در لهجه هاي محلي زبان تركي به اشكال ورنهVərnə ، ورنيVərni ، وئرنيVerni ، ورنه خVərnəx ، وئرنيكVernik  و ... و منابع اروپائي به شكلVerné, Verneh, Verni  تلفظ ميشود. ريشه كلمه ورنيVerni ، كلمه تركي بولغاري وئرئنيVereni  به معني اژدها و مار بزرگ، كوره و ... است. (تركان بولغار از تركان باستان اند كه در سالهاي ٤٨٠ ميلادي، در استپهاي حوالي رود دانوب و درياي آزوف (شمال درياي سياه) و نيز دانوب سفلي و قفقاز سكونت داشته اند). در زبان پروتورك سومري نيز كلمه اي مشابه به شكل اورنوUrnu  و به معني اژدها موجود است. فرم اوليه اين كلمه در تركي باستان به شكل ائويره نEvirən  مشتق از ائبيره نEbirən - Ebüren  و به معني اژدها، مار بزرگ، چرخ فلك، كائنات و عالم است (Ebüren---> Ewüren---> Eviren). در اينجا ما شاهد حذف حرف اولE  ويا جايگزيني دو حرف E و V (مئتاتئزيس) مي باشيم (Evren---> Veren). (پديده جايگزيني حروف بويژه اگر يكي از آنها حرف "رR " و يا "ل L" باشد حادثه اي بسيار رايج در لهجه هاي تركي است مانند تلفظ كٶرپوKörpü ، يارپاقYarpaq ، تورپاقTorpaq ، آرواتArvat ، سيرفاSırfa ، تورباTorba  و .... به جاي كٶپروKöprü ، ياپراقYapraq ، توپراقTopraq ، اوراغاتUrağat ، سوفراSofra ، توبراTobra  و ....). معادل كلمه ائوره ن به معني اژدها در زبان و لهجه هاي تركي چنين است: وئرVer  و وئرئنيVereni  (تركي بلغاري قديم)، وئرئم Verem (چوواشي قديم)، ائوره نEvren  (تركي عثماني)، ائورئمEvrem  (گاگاووزي). ("ن -N" آخر كلمات تركي در بسياري از موارد در تركي چوواشي و نيز زبان مجاري به "م -M" تبديل ميشود مانند كلمات اوزونUzun ، سانSan ، قارين Qarın و قالين Qalın تركي عمومي كه در چوواشي به ترتيب به وارام Vârâm، سومSum ، خيرامXıram  و خوليمXulım  تبديل شده اند). فرمهاي اين كلمه در ديگر زبانهاي آلتائي چنين است: در زبانهاي تونگوسي به معني مار و مار بزرگ، ايرئİre  (ائوئنكي)، وئرئنWeren  (اولچا)، وئWe  (اوديغئ)؛ در زبانهاي ژاپني به معني مار و كرم، ووروتيWoroti  (ژاپني قديم و مدرن)، اوروچيOroçi  (توكيو، كاگوشيما). كلمه اوروئني  őrvényدر زبان مجاري به معني گرداب از همين ريشه است.

 كلمه ائوره نEvrən  از ريشه مصدر ائويرمك Evirmək به معني پيچاندن، چرخاندن، گرديدن، متطور و متكامل كردن مشتق شده است (مصدر ائومكEwmek  در تركي باستان به معني در اطراف چيزي دويدن است). كلمه ويرنيخماقVırnıxmaq  و يا وورنوخماقVurnuxmaq  به معني پيچ و تاب خوردن، لوليدن و ... در برخي از لهجه هاي تركي آزربايجان جنوبي بازمانده اين مصدر باستاني تركي است. فرمهاي گوناگون اين مصدر در زبان و لهجه هاي تركي چنين اند: ائوورمك Ewürmək (تركي قديم)، ابير. Əbir (آلتائي)، آوور. Avõr- (چوواشي)، ائوير. Evir- (عثماني)، اوير. Əvir- (اويغوري)، ائگئره. Egere- (مونقولي كلاسيك)، اورٶل. ôröl- (مجاري). كلمات ائوره نسه لEvrənsəl  (جهاني)، ائوريمEvrim  (تكامل)، ائورهEvrə  (فاز، صفحه، مرحله تكاملي)، ائوره ن بيليم Evrənbilim (كوسمولوژي) در زبان تركي نيز از مشتقات همين ريشه اند. (در تركي معاصر معادل اژدها كلمات بوكهBükə  و سازانSazan  ميباشند. فرمهاي قديمي كلمه دوم، سازقانSazqan  (قيپچاقي)، سازاغانSazağan  (عثماني)، ساخاقانSaxaqan  (كومان)، سارقانSarqan  و شاراقانŞaraqan  (چوواشي باستان) است. كلمه مجاري ساركاني Sárkány به معني اژدها از چوواشي باستان اخذ شده است).

 پارچا Parça

"پار"Par  ويا "بر" Bər يادگار تركي باستان و به معني پارچه روپوش، روانداز، پيراهن، پارچه كتان است. "پار-بر" يكي از كلمات ريشه اي مشترك زبانهاي آلتائيك ميباشد و فرم اوليه آلتائي آن به صورت باري  Bâri تثبيت شده است. فرمهاي گوناگون اين كلمه در زبانهاي آلتائيك عبارتند از: در زبانهاي مونقولي به معني پارچه، باريBari  (مونقولي نوشتاري)، بارا Bara (خالخا)، باران  Baran(بوريات، كالموك)، در زبانهاي تونگوسي به معني پوشيدن، باراچيقو Baracigo، بارولي  Baroli-(نانائي)، بارقاچي  Bargaci-(اولچا)، باقدوخي Bagduxi-  (اوروك)، در زبانهاي كره اي به معني پرده، پار  Par(كره اي ميانه)، پال Pal (كره اي مدرن). رابطه اين ريشه آلتائيك با كلمات بور Bôr در زبان مجاري به معني پوست و پر Pər در خانتي شرقي به معني جدار و غشا، هر دو از زبانهاي اوراليك دانسته نيست.  

 كلمه پار-بر در سير تاريخي خود به پارچاParça  (پار+چا) و احتمالا پردهPərdə ؟؛ به فرم بئزBez  در اثر پديده روتاسيسم؛ و به چندين كلمه مرتبط و همريشه ديگر مانند پالاسPalas ، پالتارPaltar  و پالانPalan ، پس از تبديل شدن به پال منتج شده است.

 فرم پارچا:

پارچا كلمه اي مركب از بن تركي باستان پارPar  به معني پارچه و پسوند تصغيري تركي –چا-ça  (مانند تايچاTayça ، بوخچاBoxça ، خالچاXalça  و ... ) است. اين كلمه بدين معني وارد زبان روسي (به معني زربافت و ديبا) و فارسي شده و بنابراين وامواژه اي تركي ماخوذ از ريشه پارPar  بعلاوه پسوند تصغيري تركي -چاça  ميباشد. (همانگونكه ذيلا در مبحث تكه-پارچه اشاره ميشود، پارچه به اين معنا غير از كلمه پارچه به معني تكه و خرده و ... است)

 فرم بئزBez  در زبان تركي:

 در زبان تركي بئزBez  به معني پارچه ويا نوعي پارچه زبر است. فرم آلتائي برBər –پارPar  (قبل از تقسيم اين زبانها به مغولي و تركي و تونگوزي ...) در تركي عمومي به بئزBez  تبديل شده است. پديده تبديل "رR " اوليه آلتائي به "زZ " در زبانهاي متاخر و از جمله تركي قديم و ميانه روتاسيسم ناميده ميشود. مانند گٶرمك Görmək----> گٶزGöz-، تورپاقTorpaq- ---> توزToz-، تورTor- ---> توزاقTuzaq-، يورماقYormaq- ---> يوزماقYozmaq-، كرتيكKərtik- ---> گزGəz- ..... و اين در حاليست كه تركي چوواشي "رR "هاي اوليه آلتائي را همچنان حفظ نموده است مانند خارانXaran ، خورXur ، ساككارSakkar  و پيرPir  چوواشي در مقابل قازانQazan ، قازQaz ، سككيزSəkkiz  و بئزBez  تركي عمومي. پديده روتاسيسم ميتواند براي تعيين عمر كلمات ويا تاريخ انشقاق لهجه ها و زبانهاي آلتائي از جمله تركي بكار رود. بر اين اساس فرم پار-بر در زبان تركي اقلا از عمري دو هزار ساله برخوردار و شكل بئز فرمي جديد (مربوط به دو هزار سال اخير) است. 

فرمهاي گوناگون بئز در زبان و لهجه هاي تركي چنين است: بئزBez  (تركي تركيه، آزربايجاني، گاگاووزي، تركمني، قاراچاي، كوميق، تاتاري)، بٶزBöz  (قازاق، قيرقيز)، مئزMez  (ازبك، اويغور)، مٶزMöz  (قاراچاي، بالكار)، پٶسPös  (آلتائي جنوبي)، بٶسBös  (تووين)، پيرPir  (چوواشي).

 در باره پارچه به معني خرده:

در زبان تركي تركيبي به شكل تيكه-پارچاTikə-Parça  و در زبان فارسي معادل آن به شكل تكه-پاره وجود دارد. در ريشه شناسي بخش دوم اين اصطلاح يعني پارچه و ريشه آن پاره به معني تكه، خرده، قطعه ... توافق عمومي وجود نداشته عده اي آنرا تركي-اورال آلتائيك و عده اي ايراني - هند و اروپائي شمرده اند. در زبانهاي اورال آلتائيك كلمات بسياري مشتق از هر دو فرم اوليه پر-پار و فرم متاخر پل-پال به معني پاره و قطعه و ... وجود دارند. از جمله پرچهPerçe  به معني ذره (چوواشي)، بير Bir به معني تكه پارچه كردن (زبان سومري)، پره Päre به معني خرده (فنلاندي)، پر Pär به معني تكه، قطعه كوچك (خانتي)، پيرPyr ، پيري Pyry به معني خرده (اودمورت)، پوار  Poår به منعي تكه، پارچه (مانسي)، پيريق Pyrig, Pyryg به معني خرده (كومي)، پل Pel- به معني بخش كردن، تكه پارچه كردن (كومي)، پيلPil- به معني بريدن و خرد كردن (اودمورت). احتمالا كلماتي مانند پارانقيParanqı  در تركي آزربايجان به معني تركش مشتق از همين ريشه اند. عده اي از صاحبنظران مصدر بٶلمكBölmək  تركي به معني تقسيم كردن را نيز از ريشه پيلPil –پئلPel  اوراليك دانسته اند.

 در باره تكه:

 ريشه پارچه به معني قطعه و خرده و... هر چه باشد، ريشه بخش اول اين اصطلاح يعني تيكه Tikə تركي است. تيكه كلمه اي تركي به معني قطعه، پاره، پارچه، لقمه، هر چيز كم مقدار، قاچ و .... بوده و به شكل تكّه وارد زبان فارسي نيز شده است. فرمهاي گوناگون اين كلمه در زبان و لهجه هاي تركي به شرح زيراند: تيكۆ Tikü، تيككوTikkü  (قاراخاني)، تيكه  Tike(تركي ميانه، تركيه، تركمني، قزاقي، قيرقيزي، خلجي)، تيكهTikə  (تركي آزربايجاني). كلمه تيكه از كلمات مشترك و اوليه زبانهاي آلتائيك است. فرمهاي گوناگون اين كلمه در اين زبانها چنين است: در زبانهاي تونگوسي به معني پاره كردن، تئكه Teke- (ائوئنكي)، تيكيك Tıkık (ائوئن)، در زبانهاي كره اي به معني پارچه كردن حيوانات، تاهي Tahi- (كره اي ميانه)، در زبانهاي ژاپني با فرم اوليه تينكيرTinkir  به معني تكه پارچه كردن، چيگير Çigir- (توكيو، كيوتو، كاگوشيما). از همين ريشه است كلمات تيكيمTikim  (تكه، لقمه)، و تيكه له مكTikələmək  (لقمه كردن)

 پالتوPalto ، پالتار Paltar

 در باره كلمه پالتو:

 امروز در زبان تركي كلمه اي روسي به شكل پالتو وجود دارد كه اصل آن پالئتوت Paletot فرانسوي است. اين كلمه به واسطه زبان تركي از زبان روسي وارد زبان فارسي نيز شده است. عده اي در كوششي براي ريشه شناسي تركي پالتو، آن را به شكل پالتوْو = پال (پوسته) + -توْو (پسوند) = پوستين تقطيع نموده اند ويا آنرا با كلمه پارتو باستاني تركي به معني نوعي بالاپوش ربط داده اند كه هر دو ريشه يابي نادرست اند. ارتباط اين كلمه تركي-روسي-فرانسوي با كلمه پاتلئتPatlet  كه در بعضي از لهجه هاي تركي آزربايجان به معني ريخت و سروپا بكار مي رود دانسته نيست.

 در باره پالتار:

 آنچه در زبان تركي معاصر بازمانده كلمه پالتار-پارتو تركي باستان است، نه كلمه پالتو، بلكه كلمه پالتارPaltar  به معني لباس است. اين كلمه در ديوان لغات ترك كاشغري به شكل برتوBərtü – پارتو Partu و به معني خرقه، بالاپوش، آرخاليق و لباسي دراز كه روي بقية لباسها مي پوشند آمده است. كاشغري همچنين در اثر خود دو مصدر به شكل برتله نمك Bərtlənmək و برتوله نمكBərtülənmək  به معني خرقه پوشيدن ويا داراي خرقه شدن را ذكر كرده است. در باره تحول پارتو تركي باستان به پالتار تركي معاصر دو نظريه مطرح ميشود:

 بنا به نظر اول كلمه پالتار محرف برتوBərtü – پارتو Partu از مشتقات بن تركي برBər –پارPar  به معني پارچه در تركي باستان است كه در آن حرف "رR " به حرف "لL " تبديل شده است. (براي چگونگي اين تبديل به مبحث پالاز مراجعه كنيد). در اينصورت چگونگي اضافه شدن حرف رR  به آخر كلمه محتاج روشنگري است. نظريه دوم بر اساس فرم خاصي از تلفظ كلمه پالتار در بعضي از لهجه هاي زبان تركي معاصر به شكل پارتالPartal  بنيان گزارده شده است. بنا به اين نظر پارتال مركب از كلمه پارتوPartu  تركي باستان به علاوه پسوند انتساب -ال-al  است كه بعدها در اثر جايگزيني متقابل حروف رR  و لL  از پارتالPartal  به پالتارPaltar  تحول پيدا كرده است (Partu+al ---<  Partal---< Paltar). كلمه پارتو در برخي از لهجه هاي معاصر تركي به شكل پيرتيPırtı  و به معني لباس (در آدانا-قاديرلي)، پارچه زائد (نئوشئهير)، لوازم البسه (به ي پازاري) و در تركي چوواشي معاصر به شكل پيرPir  محافظه شده است.

 پالاز  Palaz

 در آزربايجان همه كيليمها و يا بافته هائي كه با تكنيك دوز توخوما يايقيDüz Toxuma Yayqı  بافته مي شوند با نام عمومي پالازPalaz –پالاسPalas  ناميده ميشوند (و در عوض در برخي از نقاط پالاس را، آلاچاAlaça  مي خوانند). در اين دسته علاوه بر خود پالاز، انواع سيلي (زيلي)، جيجيم (جاجيم)، شدده، ورني (ورنه خ) و سوماق (سوماك) نيز قرار دارند. در ازبكستان به يايقي هاي بافته شده با تكنيك زيلي و جيجيم، پالاز گفته ميشود. پالاز مانند بسياري ديگر از زيراندازهاي نازك (كيليم، جيجيم ....) و مشتقاتشان در گذشته به عنوان پوشش انسان نيز بكار رفته است، چنانچه در مثلي تركي گفته ميشود: پالازا بورون، ائلينه ن سورون Palaza bürün, elinən sürün!.

 كلمه پالاز- پالاس (پلاس) منشا تركي دارد. در اين باره چند نظريه موجود است: