دیدار با چنگیز مهدی پور، «عاشیق» و نوازنده آذربايجاني:

موسيقي هاي جديد رقيبي براي موسيقي عاشيقي نيستند
«نت نويسي» تنها راه جهاني شدن موسيقي عاشيقي

«عاشيق  چنگیز»، نامی آشنا برای مردم آذربایجان است. نه تنها موسیقی نواحی ایران بلکه جهان موسیقی نیز او را به خوبی می شناسد و هنرش را ارج می نهد. او متولد سال 1340 در روستای «شیخ حسين لو» از توابع استان آذربايجان شرقي است. روستایی در جوار رود پرخروش و خوش نام! رودی که نامش با خاطرات تلخ و شیرین همراه است. خنیاگر حکایت ها و افسانه ها، شکوه پابرجا، زخمی سربلند دوران ها، نغمه خوان دردها و زخم ها، جاری عشق و خون معرفت بر تن ایران و آذربایجان: آراز يا همان رود «ارس»

«عاشیق» اینجا حیات می یابد.  و عاشیق «چنگیز مهدی پور» در کنار چنین رود تاریخ ساز و پرسوز و گدازی پا به عرصه ی وجود نهاده است. عاشیقی که از 12 سالگی ساز «قوپوز» را به سینه گرفته و با آن سوز دل خود و مردمانش را نغمه سرایی کرده است. او امسال به عنوان يكي از چهره هاي تاثيرگذار حوزه فرهنگ و هنر شناخته شده و در همايش «زنده نامان تبريز» از او تجليل به عمل ‌آمد. او از 20 سال پيش تاكنون دست به كار بزرگ و چالش برانگيزي زده است و آن به نت درآوردن موسيقي عاشيقي است كه مخالفت برخي عاشيق هاي قديمي را برانگيخته است. با او به همراه یکی از همکاران (مهدی حافظ زاده) به گفتگو نشستیم و نظرش را در مورد موسیقی عاشیقی، سیر تحول آن، تاثیر تحرکات سیاسی بر آن و وضعیت این نوع موسیقی در ایران و جهان، پرسیدیم. و عاشیق چنگیز پرشور و پرحرارت از حرفهای دلش گفت و از نظراتش.

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) منطقه آذربایجان شرقی، پس از دو ساعت بحث و گفتگو، با توجه به مشغله ی کاری و کلاس های تدریس او آموزشگاه موسیقی اش را ترک کردیم اما حرفهای بسیاری بود كه اگر مجال طرح آنها بود بر غنای این مصاحبه می افزود. حرفها و دردهایی که اعتراف می کنم ناگفته ماند! مشروح مصاحبه را بخوانید!

 

*«عاشیق ها » روایتگران صادق حماسه ها و ماهنی ها هستند

موسیقی عاشیقی آذربایجان بدون رعایت اصول علمی نمی تواند جهانی شود

*‌آيا به همان اندازه كه موسيقي كشورهاي ديگر در كشور ما معرفي شده موسيقي  آذربايجاني و ميهني ما هم معرفي و ترويج و تبليغ شده است؟!

*اگر موسيقي سنتي ما مي خواهد جهاني شود بايد ساختارها و قالب هاي جهاني آن را رعايت كند و گرنه اين موسيقي در همان چارچوب بسته محلي در جا خواهد زد.

* موسيقي ما مظلوم ترين بخش فرهنگي و اجتماعي ماست چرا كه تكليف مشخصي ندارد.

* وقتی همه فنون و علوم رشد کرده و توسعه یافته اند چرا موسیقی عاشيقي علمی نشده و رشد نکند؟! به نت درآوردن موسیقی عاشیقی باعث جهانی شدن آن و رشد و توسعه اش خواهد شد.

* حتي بزرگان موسيقي و نوازندگان جمهوري آذربايجان  بر اين موضوع معترفند كه موسيقي عاشيقي رايج در ايران، اصولي تر، ماندگارتر و جذاب تر از موسيقي عاشيقي آن سوي ارس است.

*با دخالت سیاست در عرصه ی موسیقی، ارزش هنری آن پایین می آید. بهره برداري سياسي از موسيقي، جفا در حق آن است.

 

 

ایسنا: «چنگیز» چگونه عاشیق شد؟! آیا در کنار خانواده و یا روستای خود، یکّه و تنها بود؟!

نه، تنها نبودم. شاید این از ویژگی های رود «آراز» باشد که هر کس را که در وجودش ذره ای  استعداد هنری باشد شیدایی و عاشیق می کند. من نیز زاده ی آن منطقه بودم. کما اینکه قبل از من هم عاشیق های گمنام بسیاری در آن دیار ساز می زدند. از جمله عمویم «عاشیق عین اله مهدی پور» او اکنون 75 سال سن دارد و با وجود پیری هنوز هم ساز می زند. در آن زمان، در این سرزمین، رسم استاد و شاگردی حاکم است از نت و موسیقی آکادمیک خبری نبود و آموزه های موسیقی و رسم شیدایی، سینه به سینه منتقل می شد. در گذشته های دور، مردم سواد چندانی نداشتند. بسیاری از عاشیق ها هر چند سواد کافی خواندن و نوشتن نداشتند اما با این حال از سطح معلومات بالا و غنی برخوردار بودند. آنها به خاطر همنشینی با اساتید موسیقی، دهها حکایت و افسانه، طنز و داستان، ماهنی، شعر و روایت، یاد می گرفتند و به خاطر نقل چندین باره ی آنها بر حلاوت و غناشان می افزودند. عاشیق ها شیوه ی خاص خود را در روایت آن داستانها داشتند. مردم نیز به عاشیق ها به چشم افرادی بسیار دانا می نگریستند. اغراق نیست اگر بگوییم حکایت های جاودانه و شاهکارهای بی نظیری مانند: اصلی و کرم، کوراوغلی و نیگار، بابک، دل افروز و معصوم و دهها حکایت عاشقانه و افسانه و همه قهرمانان، حماسه آفرينان و شخصيت هاي معروف، حیات و رونق خود را مدیون عاشیق ها هستند. اینها هم حکایت صدها و هزاران سال گذشته است نه چند سال و ماه.

  

ایسنا: اولین تصویری که از موسیقی عاشیقی در ذهن شما نقش می بندد چیست؟!

موسیقی آذربایجانی، روایتگر حماسه ها، شادی ها و غم ها و زندگی روزمره مردم است. حکایت گر عشق و شیدایی و قهر و مهربانی مردمانی است که به شجاعت و هنر و عشق ورزی شهره اند. یک تابلوی نقاشی از بیشه و کوه و جنگل و رود. و همه ی اینها در موسیقی آذربایجانی تجلی یافته است. در این میان عاشیق ها هم سهم عمده ای در اعتلا و احیای فرهنگ، ادبیات، آداب و رسوم مردم  آذربایجان و حتی ایران داشته اند.

 

ایسنا: با وجودی که «عاشیق چنگیز» چهره ی آشنا و معروفی در سطح موسیقی آذربایجانی است با این حال او در صدا و سیمای محلی ما حضور کم رنگی دارد، چرا؟! خودتان نمی خواهيد یا اینکه...!

همان یکی دوبار را هم که رفته ام برایم کافی است! در حالی که ارزش زنبور و پشه ي روی گل و گیاه از یک عاشيق هنرمند بیشتر است چرا باید حضور پیدا کنم؟! دوربین های صدا و سیما از موسیقی و نوازنده ی عاشيق، تنها، سر نوازنده را در كادر تلويزيون قرار مي دهند و در فضایی بسته، تنها حرکات بی مفهوم کاسه ی سر را نشان می دهد! در این چارچوب بسته تلویزیون، مخاطب چه چیزی را می بیند و به چه می اندیشد؟! دیگر نباید با این اوضاع، از پیدایش موسیقی زیرزمینی و تهدیدها و تبعات آن گلایه کرد. طبیعی است که جوان 20 ساله امروز، «گیتار» را ساز ایده آل دانسته و با قوپوز بیگانه باشد!

 

ایسنا: موضوعی که این روزها با آن مواجه هستیم، بحث «ابتذال در هنر» است اما برخي هنرمندان اين موضوع را به طور كلي نفي مي كنند.آیا شما به وجود ابتذال در موسیقی و به عبارت بهتر «موسیقی مبتذل» معتقد هستید؟!

به هیچ وجه! هرگز نمی توان موسیقی را با عنصر ناپایدار و نامربوطی مانند «ابتذال» هم ردیف و هم  سنخ دانست. بهتر است از اصطلاح دیگری مانند «سوء استفاده از هنر» به جای آن استفاده کرد. اینکه کسی موسیقی و یا شاخه های دیگر هنری را ابزاری برای امیال خود قرار می دهد از هنر و موسیقی سوء استفاده کرده است و گرنه موسيقی هیچ گونه ماهیت ابتذال ندارد. این کار هم، کج سلیقگی او را نشان می دهد وبی هنری اش را و گرنه نه موسیقی و نه هیچ هنر دیگری، به نفسه مبتذل نیست.

 

ایسنا: قبول داریم که داشتن یک زندگی مرفه و بی دردسر و درآمدی کلان برای فعالان واقعی عرصه ی هنر، انتظار بی جایی است. اما به هر حال این سوال همیشه در ذهن هنرآموزان مبتدی نقش می بندد که آیا عاشيقی را می توان یک شغل به حساب آورد و بر ضمانت شغلی آن دل بست؟!

به نکته ی خوبی اشاره کردید، متاسفانه همه مشاغل امروزی دستخوش تغییر و تحول شده اند. دو شغله بودن و سه شغله بودن امری عادی شده است. حتی بسیاری از مشاغل مهم و مطرح و خوشنام که شما هم خوب می شناسید و می دانید به شغل پردرآمدتری نظیر بساز و به فروشی روی آورده اند. هرگز نمی خواهم کار آنها را نفی کرده یا توجیه کنم. اما واقعیت تلخ این است که مخارج زندگی سنگین است. با این حال اگر کسی از روی عشق و علاقه و به صورت حرفه ای وارد عرصه ی هنر موسیقی شود هم می تواند در عالم معنویات، اندیشه و احساس سیر کند و هم می تواند به مادیات در حد متعارف و معمول آن دست پیدا کند.

به نظرم هر كس كه مي خواهد به موسيقي عاشيقي روي آورد، بايد به فكر خدمت به اين هنر باشد نه اينكه قصد مال اندوزي و ثروت و درآمد كلان از آن داشته باشد. چنين نگاهي به اين هنر، جفا در حق آن است!

 

ایسنا: آیا شما خودتان از درآمد کارتان راضی هستید؟!

ناسپاس و ناشکر نیستم. زیاده خواه و تنگ نظر هم نیستم. اما به یک موضوع باور قلبی دارم. اگر من به هر کار دیگری غیر از موسيقي می پرداختم ناموفق و ناکام می شدم. اين را از جنبه مالي و مادي نمي گويم بيشتر مسايل رواني و رضايت قلبي مد نظرم است . نباید تنها به جنبه های مادی یک شغل توجه داشت.

 

ایسنا: اکنون ما با موسیقی جدیدي روبرو هستیم که از آن با نام موسیقی «پاپ آذری»  یاد می شود، بگذارید سوال را اینگونه مطرح کنم که به چه نوع موسیقی، پاپ آذری گفته می شود نظرتان راجع به این سبک هنری چیست؟!

موسيقی پاپ تعریف خاص خودش را دارد که کم و بیش همه با آن تعارف و چارچوبهای آن آشنا هستیم. در مورد موسیقی پاپ آذری نیز اگر آهنگسازی، از هارمونی ها، آکوردها و فواصل تعریف شده آذری در موسیقی پاپ استفاده کند، «پاپ آذری» است. اما اگر تنظیم های آن، در فرمول اروپایی باشد، این کجایش پاپ آذری است؟! کما اینکه نمونه های بسیاری از این سبک ها و موارد را قبلاً داشتیم. مثلاً قبلاً خواننده ای بود بر روي لحن موسیقی عربی از اشعار ترکی استفاده کرده بود. این کجایش موسیقی آذری است؟! در مورد موسیقی پاپ آذری هم باید ساختارها و چارچوب ها رعایت شود. با این حال من هیچ مخالفت و ضدیتی با موسیقی پاپ آذری که به تازگی وارد عرصه ی هنر ما شده ندارم. هر چند شاید به شخصه این سبک را زياد گوش نکنم اما حق ندارم این نوع موسیقی را نفی کنم. اگر 400-500 جوان در یک کنسرت موسیقی پاپ آذري حضور مي يابند خوب حتماً آن نوع موسيقي مورد علاقه ي آنهاست اما موضوع اين است كه «ذائقه ي هنري» مردم را نبايد با سبك هاي  نامتعارف و تهي از هنر محدود كرد. موسيقي پاپ آذري هم اگر بتواند تفكر، معنويت و انديشه ي شنونده را تعالي بخشد بسيار خوب است اما گر به معني اختلاط ناشيانه ي سبك هاي مختلف موسيقي باشد، قابل قبول نيست.

 

ایسنا: فكر نمي كنيد چنين موسيقي، رقيب شما و تهديدي براي موسيقي هاي سنتي و اصيل باشد؟

نه به هيچ وجه! مردم هيچ وقت موسيقي هاي اصيل خود را فراموش نمي كنند.

من هرگز موسيقي هاي جديد را رقيب و تهديد نمي دانم من بايد كار خودم را بكنم. بايد بر تلاشم اضافه كنم تا با عرضه ي محصولات جديد و بديع، حرفي براي گفتن داشته باشم، دموكراسي بايد در عرصه ي هنر هم حاكم باشد.

اگر برخي از جوانان به موسيقي هاي اصيل علاقه چنداني نشان نمي دهند تقصير از خود ماست. شايد نتوانسته ايم از اين ميراث كهن و ارزشمند كه از پدران ما به ارث رسيده صيانت كرده و آن را به نحو احسن به جوانان و نسل هاي جديد معرفي و منتقل كنيم.

 

ایسنا: پس چرا ما شاهد استقبال بيشتر جوانان از موسيقي هاي سبك جديد در مقايسه با موسيقي هاي اصيل و از جمله موسيقي عاشيقي هستيم؟!

من اين حرف را در مورد موسيقي عاشيقي قبول نمي كنم . حدود 20 سال پيش، اطلاعات و آشنايي چنداني نسبت به موسيقي عاشيقي و قابليت هاي اين ساز وجود نداشت. اما پس از برگزاري كنسرت هاي مختلف و اجراي ساز عاشيقي، اكنون اين نوع موسيقي، جاي پاي محكمي را در بين سبك هاي مختلف موسيقي براي خود باز كرده است. اگر هنرجويان ما بيست سال پيش، عمدتاً در رده ي سني 25 سال به بالا قرار داشتند اكنون حتي كودكان 7 ساله تا جوان 27 ساله هم براي آموزش اين ساز از خود علاقه نشان مي دهند كه اين امر نشان از آن دارد كه نگاه مردم نسبت به اين موسيقي اصلاح شده است.  اينها همه عاشق موسيقي عاشيقي هستند. به نظرم، روز به روز هم علاقه و اشتياق جوانان براي موسيقي عاشيقي افزوده مي شود. اگر تا چند سال قبل ميزان استقبال 5 درصد بود اكنون به 40 درصد رسيده است. شايد از طرف برخي، شاهد بي مهري ها و كج سليقگي ها نسبت به اين نوع موسيقي هستيم اما كلي نيست.

همان طور كه ملاحظه مي كنيد تبليغات و برنامه هاي معرفي براي موسيقي عاشيقي در مقايسه با ساير موسيقي ها بسيار اندك است اما با وجود اين تبليغات اندك شاهد استقبال شاياني از اين نوع موسيقي هستيم.

اين وظيفه من و همه ي دست اندركاران و فعالان عرصه ي موسيقي فاخر و غني ماست كه تلاش كنيم جوانان و مشتاقان را به سوي اين هنر جذب كنيم. نبايد وارد چنين بحث هايي شويم كه يك سبك هنري بر سبك هنري ديگر برتري دارد يا نه؟!

 

ایسنا: مهمترين و اساسي ترين مشكل و محدوديت پيش روي موسيقي ما را شما در چه مي بينيد؟!

ديدگاههاي مختلفي در مورد موسيقي در ايران و آذربايجان وجود دارد. ساده تر بگويم تكليف زحمت كشان اين حوزه مشخص نيست. هنوز حكم موسيقي روشن نشده است. در مورد مسايل و احكام فقهي هرگز بحثي ندارم اما بالاخره بايد تكليف تلاشگران اين هنر را مشخص كنيم. موسقي زماني پيشرفت مي كند كه در تمام هنرستانها،  مدارس و دانشگاهها تدريس شود. موسيقي ما مظلوم ترين بخش فرهنگي و اجتماعي ماست چرا كه تكليف مشخصي ندارد.

 

ایسنا: مي توانيد واضح تر و شفاف تر و با مصداق توضيح دهيد:

به عنوان مثال، گاهي مي بينيد براي توليد يك اثر هنري و يك لوح فشرده، 15-10 نفر به مدت يك سال تلاش مي كنند تا اثري ناب و فاخر را ارئه دهند اما درست چند روز بعد از توزيع در كنار پياده روها و سوپر ماركت ها كپي آن اثر به قيمتي نازل فروخته مي شود. چرا كه قانون كپي رايت در جامعه ما ضمانت اجرايي ندارد. بنابراين دريافت مجوز براي انتشار CD هم از نظر من ضمانت اجرايي ندارد. بالاخره ما خاك خوردگان صحنه ي موسيقي تا كي بايد ضرر و زيان بدهيم؟ اينها همه از برخوردهاي سليقه اي برخي افراد ناشي مي شود كه باعث دلسردي هنرمندان مي گردد.

نگاه مديريت فرهنگي و سياسي استان هم به پديده موسيقي و هنرمندان باسابقه و تلاشگر آن در مقايسه با هنرمندان تازه كار و  ناشناخته از نظر ما توأم با بي مهري است. به عنوان مثال براي كسب مجوز، يك نوازنده و خواننده باسابقه كه دهها سال دراين عرصه تلاش كرده و سابقه و عملكردش براي همگان روشن است بايد همان بوروكراسي و روند اداري و نظارتي را طي كند!چرا ؟ اكنون براي برگزاري يك كنسرت بايد 80 درصد وقت و انرژي ام را صرف دريافت مجوز از دستگاههاي ذيربط كنم و تنها 20 درصد براي موسيقي وقت بگذارم!! در حاليكه در هيچ كجاي جهان اينگونه نيست. هر چند من هم موافق رعايت انصاف و عدالت و رويه ي يكسان و ضرورت حمايت از جوانان هستم اما بي مهري در حق پيشكسوتان هم منطقي نيست. در مورد معرفي سبك هاي مختلف موسيقي هم چنين جفايي در حق موسيقي اصيل ما اعم از ايراني يا آذربايجان صورت پذيرفته است. ‌آيا به همان اندازه كه موسيقي كشورهاي ديگر در كشور ما معرفي شده موسيقي  آذربايجاني و ميهني ما هم معرفي و ترويج و تبليغ شده است؟! جواب به اين پرسش به خيلي از ابهامات پاسخ خواهد.

 

ایسنا: اكنون ما شاهد برخي نوآوري ها در عرصه ي موسيقي هستيم كه مورد قبول برخي كارشناسان موسيقي، نيست و از نظر برخي ديگر امري لازم و ابتكاري است! نظر شما در اين رابطه چيست؟! مثلاً آيا مي توان رديف هاي موسيقي اصيل ايراني و يا تك توازي تار ايراني را بر روي ساز عاشيقي اجرا كرد؟!

هر فرهنگ و هر ملت و قومي، موسيقي خاص خود را دارد كه با آن نوع موسيقي شناخته مي شود. همچنان كه يك موسيقي نيز خود  معرّف جامعه و خاستگاه خود است. مثلاً موسيقي هندي يا عربي يا اسپانيولي هر كدام معرّف كشور خود هستند. موسيقي آذربايجاني و ساز عاشيقي نيز چنين حكمي دارد. با اين حال، به كارگيري نت و تم موسيقايي ديگر ملل و اقوام در يك موسيقي ديگر و به عبارت ديگر نواختن موسيقي اقوام ديگر با سازهاي وطني شايد همان جذابيت و لطافت اصلي را نداشته باشد اما به نظرم هيچ اشكالي ندارد.

از قضا چندي پيش يك قطعه از «موتسارت» را ما در كنسرت گروهي مان اجرا كرديم كه خوب از آب درآمد. در مورد موسيقي اصيل ايراني هم همين منوال حاكم است. من خودم چند قطعه موسيقي ايراني را در ساز عاشيقي اجرا كرده ام.

(عاشيق چنگيز با گفتن اين جمله، سازش را بر مي دارد. بند آن را پشت گردنش انداخته و بعد از اندكي تغيير كوك آن، قطعه اي از موسقي اصيل ايراني را در دستگاه سه گاه به همراه قطعه اي چهار مضراب براي ما مي نوازد. كه حس و حال خودش را دارد.

ایسنا: شما جزو اولين  نوازندگان و موسيقي دانان ايراني بوديد كه موسيقي عاشيقي را به خط نت نوشتيد. از طرفي مي دانيم كه يكي از ويژگي هاي موسيقي  آذربايجاني، انتقال و آموزش سينه به سينه آن است. با اين وصف شما چه اصراري براي به نظم كشيدن سبك و نت نويسي موسيقي عاشيقي داشتيد؟!

دنيا در حال تحول و ترقي است. موسيقي جهان نيز همپا با اين پيشرفت ها در حال تغيير است. اگر موسيقي هاي اصيل هم نخواهند همگام با اين تحولات به بازآفريني و علمي كردن چارچوب ها و اجزاي خود اقدام كنند زيرچرخهاي تمدن و گذشت زمان له شده و به دست فراموشي سپرده مي شوند. بنابراين براي اولين بار در تبريز و از 20 سال قبل، كار به نت درآوردن موسيقي عاشيقي را شروع كردم تا از  آن حالت سنتي خارج شده و آموزش و انتقال آن نيز آسان، علمي و اصولي شود. اين كار را از آموزشگاه زنده ياد استاد علي سليمي شروع كردم. او نيز موافق و مشوق من در اين كار بود.

لحن ها و آهنگ هاي عاشيقي آذربايجان هر كدام حكايتگر گوشه اي از تاريخ ماست. حفظ اين گنجينه و ميراث نيز جز با به نظم كشيدن و به نت درآوردن آن، امكان پذير نيست.  اگر تاريخ اسپانيا، ايتاليا و ساير كشورهاي اروپايي، و نيز الحان و آهنگ هاي معروف آنها با تمام زواياي آن حفظ شده و اكنون تمام و كمال نقل مي شود، همه در سايه ي نت نويسي موسيقي آنها به عنوان روايتگر و حامل قدرتمند تاريخ بوده است. چه بسا در تاريخ موسقي ما هم، الحان، و آهنگ هاي بسياري وجود داشته كه چون فرصت به نت كشيده شدن و ماندگاري نداشته اند متاسفانه از صحنه ي روزگار و دسترسي ما حذف شده و به دست فراموشي سپرده شده اند.

اكنون زمانه عوض شده است. اگر تا ديروز تعداد افراد باسواد در يك جمع روستايي يا شهري كمتر از تعداد انگشتان دست بود، حالا ديگر نمي توان كسي را پيدا كرد كه بي سواد باشد!

اگر اجرا كنندگان موسيقي عاشيقي امروزه با موسيقي قانونمند و علمي آشنايي نداشته باشند نمي توانند در اعتلا و انتقال اصولي و صحيح آن موفق باشند. اجراهاي آنها نيز با توجه به تحولات صورت گرفته دلنشين و اصولي نخواهد بود.

در عرصه اي كه «تهاجم فرهنگي» از شاخصه هاي آن است  نمي توان گفت كه چون پدران ما اينگونه ساز نواخته اند ما نيز بايد همين روال را دنبال كنيم.! اكنون بسياري از عاشيق هاي سنتي ما كه با موسيقي علمي آشنايي نداشته و سواد موسيقيايي ندارند،حتي نمي توانند در مورد، ويژگي هاي موسيقي و آلات موسيقي عاشيقي، دقيقه اي بحث و سخنراني كنند. به همين ميزان نيز انتقال تجارب و اندوخته هاي آنان به نسل هاي بعدي بسيار مشكل و غير علمي خواهد بود. چنين موسيقي هايي، در اين جهان پرتلاطم، براي بقا و دوام، بايد به نت كشيده شوند. در اين زمينه نيز هدف، تغيير دادن اساس و بنيان موسيقي يك قوم يا ملت نيست بلكه شناساندن و جهاني سازي آن مد نظر  است. مثل اين است كه شما بخواهيد فرش بافته شده را پرداخت بزنيد. اين امر براي بالا بردن ارزش قالي لازم و ضروري است. به عنوان مثال ماهني «يانيق كرمي» را 70 سال پيش هم عاشيق ها نواخته اند و آهنگ هايش موجود است. 30 سال قبل هم «استاد عدالت» نواخته است. حالا و در زمان ما هم مي نوازند. همه آنها يك آهنگ است. اما واقعيت اين است كه نواي تكنيكي امروزي براي نسل جوان خوشايندتر و دلنشين تر است و در نتيجه ماندگاري و جذابيت آن هم بيشتر است. در مورد رديف هاي موسيقي ايراني هم اين روال حاكم بوده است. ميرزا عبدا... و استاد صبا و ساير اساتيد، همه نواهاي قديمي رايج در بين نوازندگان را گرفته و با به نت كشيدن آنها، در ماندگاري و جاودانگي و جذابيت آنها موثر بوده اند. اين موضوع در مورد موسيقي عاشيقي ما هم صادق است. همه بايد در اين رابطه تلاش كنيم تا اساس فرهنگ و فولكلور قديمي و محلي ما حفظ شود.

 

ایسنا: ظاهراً برخي از عاشيق هاي قديمي این کار شما را یعنی به نت درآوردن موسيقی عاشیقی را نقد کرده و آنرا قبول نمی کنند. پاسخ شما به ایشان چیست؟!

بله چند عاشیق با این کار من چندان موافق نیستند. با این حال هرگز آنها به من مجال پاسخگویی و ارايه توضيح در مجامع علمی و عمومی و رسانه ها را نداده اند. هرگز نمی توانم انکار کنم که من خودم از همه ي اين عاشيق هاي با تجربه و نحوه ی نوازندگی آنها تاثیر پذیرفته ام. اما این شيوه و تفكر مربوط به زمان گذشته است. حالا برعكس گذشته، همه باسوادند و عاشیق های ما کم سوادند! قبلاً يك نوازنده ي عاشيق، دهها سال در محضر اساتيد مطرح اين رشته و عاشيق هاي باتجربه، به كسب موسيقي اهتمام مي ورزيد و وقتي مي خواست در يك جمع، به نوازندگي بپردازد، با اندوخته اي ارزشمند وارد صحنه مي شد هر چند كه سواد خواندن و نوشتن بالايي هم نداشت. اما، حالا ما با عاشيق هايي روبرو هستيم كه محضر اساتيد را درك نكرده اند و تنها به صرف شنيدن يك آهنگ يا يك شعر از راديو و تلويزيون، به عرضه ي  آن مي پردازند در اين صورت بديهي است كه احتمال خطا و اشتباه بسيار است.

 ممکن است برخي از اين عاشيق ها به خاطر سواد کم، نتوانند یک بند شعر و ماهنی را درست بخوانند. نمی توانند تم و آهنگ یک شعر و ماهنی را درست انتخاب کرده و ضرباهنگ آنرا پایه کار خود قرار دهند. برای اینکه چیزی از علم موسیقی نمی دانند.

بسیاری از این عاشیق ها در دوره و زمانه ی خود هنرمندان بزرگی بودند. حالا نیز از نظر ما انسانهای شريف و محترمي هستند. اما آموزه های آنان در این زمانه پرسرعت، نمی تواند حافظ و راوی موسیقی عاشيقي ما باشد. وقتی همه فنون و علوم رشد کرده و توسعه یافته اند چرا موسیقی ما علمی نشده و رشد نکند؟! به نت درآوردن موسیقی عاشیقی باعث جهانی شدن آن و رشد و توسعه اش خواهد شد.

آیا آهنگ «یانیق کرمي» را که استاد عدالت آن را چندین سال قبل نواخته اند با آنچه که صد سال قبل نواخته شده، یکسان است؟! به هیچ وجه! علم و پیشرفت های علمی سبب شده که تكنيك ها سرعت و مهارت انگشتان دست بالاتر رفته، هم درک موسیقیایی نوازنده و هم درك شنونده بالا رود و در نتيجه شاهد موسيقي شیرین تر و دلنشین تري مي باشيم.

 

ایسنا: دلیل و توجیه منتقدین هم این است که قوانین موسیقی را نمی توان بر موسیقی عاشیقی تعمیم داد؟!

اصلاً اینگونه نیست. تعریف موسیقی در همه جای دنیا یکی است. قانون موسيقي و نوانس ها هم یکی است. بنابر این درست نیست بگوییم که این قوانین و احکام، بر موسیقی عاشیقی حاکم نیست.

 

ایسنا: اكنون جهاني شدن موسيقي عاشيقي چه ضرورتي دارد؟! برخورد و واكنش ملل ساير كشورها با اين نوع موسيقي را شما چطور ديديد؟!

در موسيقي سه بخش را مي توان تعريف و تفكيك كرد:

اول: وضع ابتدايي (پريميتيو) كه به عنوان مثال مي توان به موسيقي عاشيقي در محدوده ي منطقه ي قره داغ يا روستاهاي اطراف اروميه يا هر نقطه ي ديگري اشاره كرد كه به دليل نبود وسايل ارتباطي، عاشيق ها هنر خود را فقط در همان محدوده عرضه مي كردند و تبادلات فرهنگي، هنري صورت نمي گرفت.

دوم: به موسيقي كشوري و ملي مربوط مي شود (اكستيو) كه با هدف آشنايي همه ي مردم يك كشور صورت مي گيرد و كمي از وضع پريميتيو گسترده تر است.

سوم: موسيقي جهاني و بين المللي.

 امروزه با توسعه وسايل ارتباطي و شبكه هاي ماهواره اي و اينترنتي، موسيقي عاشيقي تنها از طريق به نت كشيده شدن مي تواند مجال جهاني شدن پيدا كند. حفظ و صيانت از موسيقي عاشيقي و معرفي آن هم به اين امر بستگي دارد. اگر اكنون مي بينيد كه جوانان ما به گيتار علاقه نشان مي دهند ناشي از آن است كه صاحبان آن نوع موسيقي، شيوه نوازندگي سازشان را از طريق نت نويسي، به جوانهاي ما هم منتقل كرده اند. اما ما هنوز اندر خم يك كوچه ايم. براي اينكه هنوز نتوانسته ايم طرز نوازندگي صحيح ساز خودمان را به ديگران بياموزيم. چرا يك جوان اسپانيولي، نتواند به موسيقي ما علاقه داشته باشد؟! چرا نبايد جوان ايتاليايي و آمريكايي هم ساز ما را به دست گرفته و آن را بنوازد؟! براي اينكه نتوانسته ايم موسيقي مان را به زبان بين المللي موسيقي به آنها ارائه دهيم و آن را به جهانيان معرفي كنيم.

اگر موسيقي سنتي ما مي خواهد جهاني شود بايد ساختارها و قالب هاي جهاني آن را رعايت كند. بايد نگاه علمي و رفتار علمي در اين زمينه داشته باشد و گرنه اين موسيقي در همان چارچوب بسته محلي راكد خواهد ماند.

 

ایسنا: استقبال مردم كشورهاي ديگر از موسيقي عاشيقي را شما چطور ديديد؟!

تقريباً در 20 كشور جهان كنسرت موسيقي عاشيقي برگزار كرده ام. استقبال مردم دنيا از موسيقي عاشيقي كه از اعتبار و قابليت هاي وِيژه آن ناشي مي شود بسيار قابل توجه بود. آنها مي گويند هر چند موسيقي عاشيقي در بطن خود تم حزن انگيزي دارد اما برخلاف بسياري از موسيقي هاي به اصطلاح شاد و ضربي ديگر، گوش انسان را خسته نمي كند. حتي برخي از موسيقدانان و مشخصاً «ازئيير حاج بيگ او» معتقدند كه اين ساز، خود يك اركستر كامل است!

اين حرف را من در ژاپن و كلمبيا و آمريكا هم به كرّات شنيده ام. اين امر، نشان از وزن و اعتبار و ارزش موسيقي عاشيقي ما دارد. بايد از اين فرصت استفاده كرده و در جهت اعتلاء و اعتبار آن تلاش نمائيم. اين تلاش و كسب موفقيت جز با علمي كردن موسيقي عاشيقي و به نظم كشيدن آن و اعمال نوآوري ها و خلاقيت ها در آن امكان پذير نخواهد بود.

 

ایسنا: ظاهرا شما كتابي را هم در مورد موسيقي عاشيقي آذربايجان و به منظور به نت كشيدن برخي  آهنگ هاي محلي تاليف و منتشر كرده ايد. آيا همان هدف ها را در اين كتاب دنبال مي كرديد ؟!

بله، اين كتاب با عنوان «قوپوز مكتبي» (مكتب قوپوز) 10 سال پيش پس از ده سال مطالعه و تلاش به چاپ رسيده است. اين كتاب توانسته است قابليت ها و زيبايي ساز قوپوز و الحان آن را هم در ايران و هم در جمهوري آذربايجان به شيوه ي علمي و مكتوب به نسل جوان نشان دهد. حتي از بنده براي تدريس در آكادمي ها، آموزشگاهها و مراكز علمي جمهوري آذربايجان دعوت كرده اند.

 

ایسنا: و كتاب ديگرتان ؟!

 كتاب ديگري هم منتشر كرده ام به نام «عاشيق ها والاري» (آهنگ هاي عاشيقي) كه در آن 36 آهنگ قديمي و معروف آذربايجاني كه از قرن ها پيش، سينه به سينه نقل شده، به نت درآورده شده تا هرگز گذشت ايام نتواند بر اصالت اين گنجينه هاي معنوي و هنري آذربايجان گرد فراموشي بنشاند.

 

ایسنا: آيا تغييراتي كه شما در ساز عاشيقي ايجاد كرده ايد همين موضوع را دنبال مي كند؟!

بله همان طور كه گفتم نوآوري در اين موسيقي در عين رعايت اصول و ساختارهاي اصلي آن، لازم و ضروري است تا موسيقي ما جهاني شده و عقب نماند. به همين خاطر، براي خلق نواهاي جديد، سهولت در نوازندگي و بسط و توسعه ي دامنه ي صداها، تغييراتي را در اين ساز اعمال كرده ام.

كما اينكه اين ساز نيز در ابتدا به اين شكل كنوني درست نشده بلكه به تدريج و با گذشت ايام و با اعمال تغييرات جزئي به اين شكل درآمده است.  به همين خاطر جاي سيم بالا (يوخاري سيم) و سيم وسط (اورتا سيم) را عوض كرده ام. در اثر اعمال اين تغييرات، يك اوكتاو(8 نت) به دامنه و وسعت صداي اين ساز افزوده شده و بدين ترتيب بر قابليت هاي آن نيز اضافه شده است.

 

ایسنا: برخي معتقد هستند كه موسيقي عاشيقي در آن سوي ارس پررونق تر از آذربايجان ايران دنبال مي شود. آيا واقعاً چنين است؟!

اصلاً اين طور نيست. از قضا كاملاً برعكس است. براي اينكه علمي شدن موسيقي عاشيقي در اين سوي ارس و در كشور ما، بر اعتبار و رونق آن افزوده است. حتي بزرگان موسيقي و نوازندگان آنجا هم بر اين موضوع معترفند كه موسيقي عاشيقي رايج در ايران، اصولي تر، ماندگارتر و جذاب تر از موسيقي عاشيقي آن سوي ارس است.

 

ایسنا: دخالت موسیقی در سیاست و یا برعکس تاثیرگذاری سیاست بر هنر و موسیقی موضوعی است که معمولاً دغدغه و چالش اصلي موسیقی آذربایجانی به شمار مي آيد و از این جنبه نیز ضربات سختی بر هنر اصیل ما وارد شده است. نظر شما در این باره چیست؟!

خودم به شخصه به ورود هر یک از این مباحث به حوزه ی کاری دیگر مخالف هستم. بنابراین موسیقی نیز نباید در عرصه ی سیاست دخالت کند همچنانکه سیاسی کردن یک هنر غيرقابل قبول است. با دخالت سیاست در عرصه ی موسیقی، ارزش هنری آن پایین می آید. بهره برداري سياسي از موسيقي، جفا در حق آن است.

 

ایسنا: منظور شعارها، حرکات و نمادهایی است که در جریان اجرای موسیقی آذربایجانی به برخی ذهنیت های سیاسی و تحرکات قومی دامن می زند؟

موسیقی را با هیچ چیزی عوض نمی کنم. خودم هم با هر حرکت، نماد و شعاری که در جریان اجرای یک كنسرت موسیقی اعم از آذربایجانی یا غیره به طرفداری از این گروه و یا آن گروه به نمایش درآید شدیداً مخالف هستم. معتقدم هر کس دست به این کارها و حرکت ها می زند، از موسیقی چیزی نمی فهمد و اهل موسیقی و هنر نیست.

حرکات و شعارهای چنین افرادی که هدف دار دنبال می شود، به موسیقی ضربه می زند. شاید به جرات بتوان گفت که بخش مهمی از شرایط نامساعد امروز درحوزه موسیقی، حاصل لطماتی است که از ناحیه ی کج فهمی و سیاسی کاری چنین افرادی وارد شده است. با این حال به قاطعیت می گویم کسی که به کنسرت های من می آید، هرگز به دنبال چنین حرکتها و رفتارها نیست. نه شعار می دهد ونه دنبال سیاسی کاری است. و صرفاً براي گوش كردن و لذت بردن از  موسيقي به كنسرت مي‌آيد.

موسيقي عاشيقي، موسيقي امروز و ديروز نيست. سابقه آن صد سال و هزار سال هم نيست. اسناد تاريخي حداقل عمر آن را به بيش از 7 هزار  سال دلالت مي دهند. مجسمه ي «عاشيق» كشف شده از حفاري هاي همدان، كه اكنون در موزه لوور فرانسه به عنوان يكي از باارزش ترين و غني ترين شيي تاريخي در معرض ديد عموم قرار گرفته بيش از هفت هزار سال قدمت دارد. اين بدان معني است كه قدمت موسيقي عاشيقي ما به هزاران سال قبل برمي گردد و گنجينه گرانبهايي است كه بايد نسل به نسل و سينه به سينه و دفتر به دفتر از آن حفظ و حراست كرد.

موسيقي هنر ماندگار انسانهاست. ستون خيمه فرهنگ ها، ‌آئين ها و رسوم مردم است. به قول «علي آقا واحد» شاعر معروف مان:

موسیقی نشئه سی مین سئوگیلی جانانه دَه یر

اثر ناله ی نی عارف اوچون جانه دَه یر

موسیقی اهلینه انصاف ايله قیمت وِئرمَک

اهل حال اولسا بوسوز قدر ده میلیونا دَه یر

 

ایسنا: از شركت شما در اين مصاحبه طولاني سپاسگذارم.

من هم از شما به خاطر پرداختن به مشكلات، دغدغه ها و ويژگي هاي موسيقي عاشيقي و هنرهاي اصيل وطنمان متشكرم.

 

گفتگو از: محمد امين خوش نيت