منشا كلمات تركي

 

 قالي، گليم، گبه، جاجيم، ورني، پارچه، سوماق، پلاس، زيلو، تشك، خورجين، بغچه، كرك، تور، قنداق، چوال، جل، بته، تغار...

  هنر قاليبافى از اصيل‏ترين هنرهاى اقوام و ملل ترك، همعمر هويت تركي و داراى سابقه‏اى بسيار طولانى در آزربايجان است. قالي ترك و آزربايجاني محصولی چند بعدی است و دارای جنبه های هنری، اجتماعی، اقتصادی و تكنيكي بسیار می باشد. قالي ارتباطي نزديك با سنن و شيوه زندگي، فرهنگ، ادب، روحيات، خلاقيت و تاريخ انسان ترك دارد. اقوام، ايلات، زنان و دختران، هنرمندان و دولتهاي تركي و آزربايجاني همه نقشي بسيار مهم در حفظ، توسعه، ترويج و تكميل اين سنت اصيل، رنگارنگ و سحرآميز تركي داشته اند. قالي زنده ترین هنر ملی خلق ترك و مملكت آذربايجان، دريچهاي بسيار غني به سوي هنر و زيبائي شناسي تركي و هويت ملي ترك است.

 در زير به ريشه شناسي تعدادي محدود از كلمات تركي رايج در زبان فارسي مربوط به فراورده هاي  قاليبافي اشاره ميشود:

 قالێ Qalı

 قالي (Khali, Hali, Qali, Ghali) كلمه اي تركي است. فرم اوليه و قديمي آن، قالينگQalıñ ، قالينغوQalıñu  ويا قاليم Qalım، قالين  Qalınمي باشد كه از تركيب بن مصدري قالماق Qalmaq به معني ماندن و باقي ماندن به علاه پسوند اسم ساز از فعل –ين-in  حاصل شده است (مانند بيچينBiçin  از مصدر بيچمكBiçmək  به معني دروكردن، اكينƏkin  از مصدر اكمكƏkmək  به معني كاشتن، پيتينPitin  به معني صفحه از مصدر پيتيمكPitimək  به معني نگاشتن، يايينYayın  از مصدر يايماقYaymaq  به معني منتشر كردن، و ...). قالين در زبان و لهجه هاي تركي داراي اين فرمها است: قالينQalın  (تركي باستان (اورخون، اويغوري باستان)، قاراخاني، تركي ميانه، تركي آزربايجان، تاتاري، نوقاي، كوميق، باشقيري، بالكاري، ازبكي، قاراچاي، اويغوري)؛ قالينقQalıñ  (تركي ميانه، قاراخاني، تركمني، قزاقي، قاراقالپاق)، قالانQalan  (اويغوري قديم)، كالينKalın  (تركي تركيه، گاگاووزي، تاتاري)، كالينقKalıñ  (قيرقيزي، آلتائي)، كاليمKalım  (آلتائي)، قلينقQəliñ  (ازبكي)، قئلينQelin  (اويغوري)، خالينXalın  (خاكاسي)، كيلينKilin  (تووا، توفالار، تووين)، خيلينXılın  (تويبال)، خيلينقXınlıq  (تووا، توفالار)، خيليمXılım  (توفالار)، خولينXulın  (چوواشي)، خالينقXalıñ  (ياكوتي)، خاليمXalım  (خاكاسي، ياكوتي)، قاليمQalım  (ياكوت، تووا، باشقيرد، نوقاي، تاتار، كوميق)؛ خولامXulam ،Holâm ، خولانXulan ، Xolân، خوليمXulım  (چوواشي). اين كلمه به شكل غالين به زبان عربي وارد شده است.

 در تركي قديم به قالي، تولوغ ياذيم Tülüğ Yađım نيز گفته شده است. فرم تركي باستان ياذيمYađım  به معني گستران از مصدر ياذماقYađmaq  (فرم اوليه مصدر امروزي يايماقYaymaq  به معني گستردن) است. تبديل "ذđ " به "يY " در نمونه ديگر كئذيمKeđim  به كئجيمKecim  (فرم اوليه كلمه جيجيم) نيز ديده مي شود. تولوغTülüğ  فرم قديمي كلمه تويلوTüylü –توكلوTüklü  به معني مودار است. (اين كلمه غير از تولوغTuluğ  و يا تولومTulum  به معني كيسه اي يكپارچه از پوست حيوانات كه در قديم تركان از آن براي نگهداري خوراك و نوشاك خويش مانند پنير و دوشاب و ... استفاده مي كردند است).

 در ريشه شناسي كلمه تركي قالي و فرم اوليه آن قالين دو نگرش عمده وجود دارد:

 - نگرش اول كه نگرش غالب صاحبنظران ميباشد كلمه قالي را محرف قالينگQalıñ ، قالينغوQalıñu  مي داند. همانگونه كه در ديوان لغات الترك نيز آمده در آغاز در تركي قديم و در فرهنگ اقوام باستاني ترك قالينگ Qalıñ به معني پيشينه مهريه و كابين ويا جهيزيه اي بود كه داماد به عروس خود هديه (آرماغانArmağan ) مي كرد. اين هديه ها جزء اشيائي بودند كه در خانه عروس باقي ميماندند (آغيرليقAğırlıq ). با مرور زمان و با تحديد معني، از قالينگ مشخصا فرشهائي كه هنگام ازدواج يك دختر به همراه او باقي خواهند ماند درك شده است. امروز نيز در ميان ملل ترك از قالين همين معني مستفاد ميشود. كلمه قالينگ علاوه بر قاليهاي جهيزيه عروس - همانگونه كه در سنگ نوشته هاي اورخون نيز آمده - معاني ديگري مانند بدل، مال، ثروت، دارائي، مايملك، هزينه، فايده، هوده و بهره هم داشته است. (در زبان مونقولي قالان به معني ماليات و هزينه است). فرم قديمي قالين در ادبيات كلاسيك فارسي نيز انعكاس خود را يافته است: بورياي خود به قالينش مده × بيدق خود را به فرزينش مده - اقبال (بيدق نيز كلمه اي تركي است).

 - نظريه دوم ريشه كلمه قالي را از قالين  Qalınتركي، و مطابق با معني اي كه در سنگ نوشته هاي اورخون نيز بكار رفته به معني ضخيم، مقاوم، پايدار، قوي، انبوه و متعدد مي داند. بنا به اين  نگرش قالي به سبب ضخامت و سنگيني در جاي خود باقي مانده جمع نميشود و نسبت به جيجيم (جاجيم) و كيليم (گليم) كه به راحتي جمع مي شوند از پايداري و مكانت بهتري برخوردار است. اينگونه نامگذاري اشيا و حيوانات در زبان تركي مرسوم است. چنانچه در ريشه شناسي تركي كلمه گالش-قالُش (نوعي پاپوش، در بعضي از لهجه هاي تركي به صورت كالاشKalaş  تلفظ ميشود) فرم اصلي آن از سوي عده اي به شكل قاليش Qalış تثبيت و به معني نوعي كفش كه برخلاف ديگر پاپوش ها از پا درنمي آيد معني شده است. (قال.Qal +-ايش-ış  (پسوند)= ماندني). نيز در زبان تركي به روشي مشابه پرنده فاخته، به مناسبت پرپشتي پرهايش قالينجا Qalınca (قالينQalın +-جا-ca  (پسوند)= قالنجه) نام گرفته است.

 فرم قاليم Qalım:

اين فرم محرف فرم قالينQalın  ويا قالينگQalıñ  (ويا برعكس) و يا مستقيما ساخته شده از بن مصدري قالQal  به علاوه پسوند اسم ساز –يمim  است. تبديل حروف "نN " و "نگ Ñ" به حرف "مM " در بسياري از لهجه هاي تركي ديده ميشود. چنانچه قورشونQurşun  به قورشومQurşum  (در لهجه هاي بالكان)، سانSan  به سومSum  (چوواشي) و سامSzám  (در مجاري)، قارينQarın  به خيرامXırâm  (چوواشي)، كورئمKorem  (تركي بلغاري دانوب)، يونYün  به يومYüm  (سويوت)،... تبديل شده است. در ميان زبانشناسان بر سر اين موضوع كه در پديده فوق كدام يك از دو فرم "نN " و "مM "، اوليه و كدام ثانوي است اتفاق نظر وجود ندارد. اين احتمال نيز وجود دارد كه فرم قاليمQalım  از اضافه نمودن پسوند اسم ساز از فعل –يم-im  به بن مصدري قال.Qal ، (مانند نمونه هاي كيليمKilim ، جيجيمCicim ، گيييم Giyim، سيريم Sırım و قوشامQuşam ) ساخته شده باشد

 ريشه يابي هاي نادرست:

 برخي از منابع قوميتگراي فارس به نيت پيدا نمودن ريشه يابي غيرتركي براي قالي، آنرا محرف نام شهري گويا ارمني نشين به اسم "گرين كهله" دانسته اند. برخي نيز كلمه قالي را به شكل قال.Qal +-ي به معني ماندني تقطيع نموده اند كه هر دو نادرست است. كلمه قالي امروزين شكل اصلي و اوليه كلمه نبوده مخفف قالينگ-قالينغو ويا قالين-قاليم تركي قديم و باستان است. اين فرم تخفيفي در زبانهاي تركي معاصر علاوه بر قاليQalı ، به اشكال خاليXalı  (آزربايجان)، هاليHalı  (تركيه)، كاليKalı  (قيرقيزستان) و ... تلفظ ميشود. (در تركي قاراچاي خاليXalı  به معني نخ است. احتمال اين كلمه محرف قيلQıl  تركي است)

 در باره قاليچه:

 كلمه قاليچا-خالچاXalça  فرم مخفف و تصغيري كلمه قالي در تركي آزربايجان است. مانند بوخچاBoxça ، خونچاXonça ، تايچاTayça ، كيليمچهKilimçə  و پارچاParça ، كه با افزودن پسوند تصغيري تركي -چا-ça  به بنهاي بوغBoğ ، خونXon ، تايTay ، كيليمKilim  و پارPar  حاصل  و به شكل بخچه، خونچه، تايچه، كليمچه، پارچه و قاليچه وارد زبان فارسي شده اند. امروزه در آزربايجان مراد از خالچاXalça  همه بافته هائي است كه با تكنيك فرش بافته مي شوند.

 كيليم Kilim

 كليم ويا كيليم (Kilim, Gilim, Gillim, Gelim, Kelim, …) كلمه اي تركي از مصدر تركي كيلمكKilmək  به معني بافتن به علاوه پسوند اسم ساز –يم-im  است. پسوند اسمساز از فعل "-ايم-im " قرينه اي بسياري قوي بر تركي بودن آن است. اين پسوند در كلمات مشابه "گيييمGiyim " (پوشاك، از مصدر گييمكGiymək  به معني پوشيدن)، "جيجيمCicim "، قاليمQalım ، سيريمSırım  و ... نيز ديده ميشود (نگاه كنيد به مبحث فرم قاليمQalım ). در زبان و لهجه هاي تركي اين كلمه به اشكال كيليمKilim ، كيلامKilam ، گيلامGilam  (ازبكي)، كيله م  Kilem (قزاقي)، گيله مGilem  (قيرقيزي) و ... تلفظ ميگردد. كيليم به شكل چيليم-شيليم به زبان عربي، به شكل گليم به زبان فارسي و به شكل كيليم به بسياري از زبانهاي اسلاويان و روسيه جنوبي وارد شده است. در زبان مونقولي واژه اي مشابه كليم به شكل گٶلٶم Gölöm به معني روانداز زين وجود دارد كه رابطه آن با كيليم تركي دانسته نيست.

 كيليم در تركي قديم به معاني رواندازي كه بر زمين گسترده ميشود (يئره سريله ن يايقيYerə Sərilən Yayqı ) و جبه درويشان آمده است. در برخي متون تركي قديم نيز تركيب ساچاقلي كيليم Saçaqlı Kilim وجود دارد كه معادل ان چيزي است كه امروزه ما از آن با نام كيليم ياد مي كنيم. اين كلمه در متون قرون چهارده، پانزده و شانزده نيز به همين شكل امروزي آن يعني كيليم بكار رفته است. در ريشه شناسي كلمه تركي كيليم آرا چندي وجود دارد:

 يك - مصدر كيلمكKilmək  - كئلمكKelmək :

كلمه كيليم مركب از بن مصدري كيل.Kil  + -يم-im  (پسوند اسم ساز از فعل) و به معني بافته شانه نخور (بدون خواب) است. در زبان تركي مصدري آرخائيك به شكل كيلمك (كيل. Kil+-مك mək به معني بافتن، در هم شدن و گره خوردن با فرم اوليه كئلمكKelmək  وجود دارد. حرف "ي E" در تركي باستان و ميانه به عنوان قاعده اي عمومي در بسياري از كلمات تبديل به "يİ " شده است. مشتقات مصدر تركي آرخائيك كلمكKelmək  هنوز در زبانهاي ياكوتي، خاكاسي و توويني به ترتيب به صورت كلگيي Kelgiy، كاليرقا Kalirga و خولوور Xülüür همه به معني بافتن و بافته موجود است. رابطه كلمه تركي كله فKələf  (به فارسي كلاف) با اين ريشه محتاج بررسي است. در تركي آزربايجاني علاوه بر كلمه كيليم چند كلمه ديگر مشتق از اين بن مصدري مانند كيلكه Kilkə (كيل.Kil +-كه-kə ) و احتمالا نام قالي كلگيKəlgi  وجود دارد:

 كيلكه Kilkə:

 در تركيبهاي كيلكه توكKilkə Tük  (موي شانه نخور گيسوان) و كيلكه سوپورگهKilkə Süpürgə  (رشته هاي درهم برهم جاروب) به معني درهم و برهم، گره خورده و شانه نخور است. (در بعضي از لهجه ها به صورت كولكهKülkə  تلفظ ميشود). اين كلمه از بن مصدري كيل.Kil  به علاوه پسوند –كه-kə  ساخته شده است. (مانند كلمه يٶركهYörkə  در تركي باستان مركب از بن مصدري يٶر.Yör  به علاوه پسوند-كه-kə  و در مجموع به معني آنچه براي پوشانيدن روي و اطراف چيزي بكار مي رود. از همين ريشه است كلمه يورقانYorqan  در تركي معاصر به معني لحاف ضخيم). در تركي معاصر پسوند –كه-kə  در غالب اوقات به –گه-gə  مبدل ميشود. در تركي قديم تركيب دوگانه بسيار مشابهي با كيليم – كيلگهKilim- Kilgə ، به شكل تيليم –تيلگهTilim-Tilgə  و به معني هر آنچه در درازا بريده شود وجود دارد. اين تركيب كه مويده اي بسيار قوي بر همريشه بودن كيليمKilim  و كيلكهKilkə  و مشتق شدنشان از مصدر كيلمكKilmək  تركي است، از مصدر تيلمكTilmək  (ديلمكDilmək  در تركي معاصر) به معني بريدن در درازا حاصل شده است.

 كلگيKəlgi :

 نام نوعي قالي متوسط يا بزرگ باريک و بلند (عرض ٧٠،١ تا ٣ متر و طول ٦-٤ متر) است كه به فارسي قالي سرانداز ناميده ميشود. محتملا اين نام تركي كه به شكل كله گيKəlləgi  هم تلفظ شده، از بن مصدري كل.Kel  مذكور + پسوند –گي-gi  و به احتمالي كمتر مستقيما از يكي از تلفظهاي قديمي كلمه تركي قالي حاصل شده است. الگوي كلمه سازي با پسوند –گي-gi ، -قي-qı  در بسياري از نامهاي مربوط به قاليبافي و صنايع بافندگي تركي ديده ميشود، مانند سرگيSərgi ، جرگيCərgi ، يايقيYayqı ، يازقيYazqı ، آتقيAtqı ، اٶرگوÖrgü  (چادر)، چاتقيÇatqı ، سارقي Sarqı، درگيDərgi  (سفره)..

 دو - قاليمQalım كيلينKilin :

عده اي كلمه كيليم را مشتق از كلمه قاليمQalım  تركي يعني يكي از فرمهاي قديمي كلمه قالي دانسته اند. بواقع نيز در بسياري از لهجه هاي تركي باستان ويا معاصر براي ناميدن قالي از كلماتي مشابه كيليم استفاده ميشود، مانند كاليمKalım  (آلتائي)، قلينقQəliñ  (ازبكي)، قئلينQelin  (اويغوري)، كيلينKilin  (تووا، توفالار)، خيلينXılın  (تويبال)، خيليمXılım  (توفالار)، خاليمXalım  (خاكاسي، ياكوتي)، قاليمQalım  (ياكوت، تووا، باشقيرد، نوقاي، تاتار، كوميق)، خولامXulam  و خوليمXulım  (چوواشي) و ...

 سه - كلمه قيلQıl –كيلKil :

گروهي كيليم را مشتق از كلمه قيلQıl - كيل  Kilتركي به معني مو و تار مو دانسته اند. هرچند در اين حال افزودن پسوند اسم ساز از فعل "ايم-im " به اسم "كيلKil " محتاج به ايضاح است. فرمهاي گوناگون اين كلمه در زبان و لهجه هاي تركي چنين است: قيلQıl  (تركي آزربايجاني، كوميق، قازاق، ازبك، اويغور)، كيلKil  (در برخي لهجه هاي غربي تركيه، گاگاووزي، تاتاري، قيرقيز، ياكوتي)، گيلGil  (تركمن)، خيلXil  (تووين، خاكاس)، خلخXelex  (چوواشي)، خاليXalı  (قاراچاي).